Mar 8, 2018 22:25
6 yrs ago
4 viewers *
English term
Inclusion
English to Persian (Farsi)
Social Sciences
Social Science, Sociology, Ethics, etc.
Inclusion again, but in a different context:
The human desire for peace and harmony, family and inclusion
Thank you!
The human desire for peace and harmony, family and inclusion
Thank you!
Proposed translations
(Persian (Farsi))
4 | دربرگیرندگی | Mohammad Ghaffari |
5 | پذیرفته شدن به عنوان بخشی/عضوی از خانواده | Hamidreza Ghobadi Rad |
5 | شمولیت/ عضویت | Habibulla Josefi |
Proposed translations
10 hrs
Selected
دربرگیرندگی
به نظر میرسد که به مفهوم دربرگیری اجتماعی اشاره دارد:
Social inclusion, the converse of social exclusion, is affirmative action to change the circumstances and habits that lead to (or have led to) social exclusion. The World Bank defines social inclusion as the process of improving the ability, opportunity, and dignity of people, disadvantaged on the basis of their identity, to take part in society.
دولت برای حمایت از زندگی مستقل و شمول اجتماعیِ معلولان (social inclusion)، موسسات آموزشهای حرفهای را گسترش خواهد داد
از ﺳﯿﺎﺳﺖ ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕي ﯾﺎ ﺷﻤﻮل اﺟﺘﻤﺎﻋي. (. Social Inclusion. ) دﻓﺎع میکند
برخي از کانديداها، جامعه را به چهار درصدي و ٩٦ درصدي تقسيم کرده و دولت را نماينده چهار درصدي ها معرفي كرده اند. اين در حالي است که در کشورهاي توسعه يافته سعي مي شود تا جامعه به سمت ازهم گسيختگي اجتماعي سوق پيدا نکند و به شدت از چندپارگي و طبقاتي شدن پرهيز مي کنند. اين سياست همان سياستي است که بايد در آن طردشدگي اجتماعي (social exclusion) را در جامعه کاهش داد و در مقابل سياست دربرگيرندگي اجتماعي (social inclusion) را به اجرا درمي آوردند.
روزنامه شرق > شماره 2869 31/2/96 > صفحه 4
ضروری است برنامه ها و اقدامات به گونه ای طراحی و اجرا شوند که به تقویت عدالت اجتماعی (Social Equity) و دربرگیرندگی (Social Inclusion) منجر شوند
https://khabarfarsi.com/u/33327704
برای اشاره به این مفهوم از عبارت «شمول» هم استفاده میکنند که بیشتر رایج است، اما شخصا دربرگیرندگی را بیشتر میپسندم، چون هم به نظرم کمی به معنای اصطلاح انگلیسی نزدیکتر است و هم وامواژه از عربی نیست.
Social inclusion, the converse of social exclusion, is affirmative action to change the circumstances and habits that lead to (or have led to) social exclusion. The World Bank defines social inclusion as the process of improving the ability, opportunity, and dignity of people, disadvantaged on the basis of their identity, to take part in society.
دولت برای حمایت از زندگی مستقل و شمول اجتماعیِ معلولان (social inclusion)، موسسات آموزشهای حرفهای را گسترش خواهد داد
از ﺳﯿﺎﺳﺖ ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕي ﯾﺎ ﺷﻤﻮل اﺟﺘﻤﺎﻋي. (. Social Inclusion. ) دﻓﺎع میکند
برخي از کانديداها، جامعه را به چهار درصدي و ٩٦ درصدي تقسيم کرده و دولت را نماينده چهار درصدي ها معرفي كرده اند. اين در حالي است که در کشورهاي توسعه يافته سعي مي شود تا جامعه به سمت ازهم گسيختگي اجتماعي سوق پيدا نکند و به شدت از چندپارگي و طبقاتي شدن پرهيز مي کنند. اين سياست همان سياستي است که بايد در آن طردشدگي اجتماعي (social exclusion) را در جامعه کاهش داد و در مقابل سياست دربرگيرندگي اجتماعي (social inclusion) را به اجرا درمي آوردند.
روزنامه شرق > شماره 2869 31/2/96 > صفحه 4
ضروری است برنامه ها و اقدامات به گونه ای طراحی و اجرا شوند که به تقویت عدالت اجتماعی (Social Equity) و دربرگیرندگی (Social Inclusion) منجر شوند
https://khabarfarsi.com/u/33327704
برای اشاره به این مفهوم از عبارت «شمول» هم استفاده میکنند که بیشتر رایج است، اما شخصا دربرگیرندگی را بیشتر میپسندم، چون هم به نظرم کمی به معنای اصطلاح انگلیسی نزدیکتر است و هم وامواژه از عربی نیست.
Example sentence:
https://en.wikipedia.org/wiki/Social_exclusion#Social_inclusion
4 KudoZ points awarded for this answer.
Comment: "Thank you/سپاس"
3 mins
پذیرفته شدن به عنوان بخشی/عضوی از خانواده
خانواده و پذیرفته شدن به عنوان عضوی از خانواده
11 hrs
شمولیت/ عضویت
Also: شمولیت/عضویت
Something went wrong...